دوستی پیوندی است که میوه ی آن«غذای روح» است و«دل بی دوست، غمگین است».
آن که دوست ندارد، گرفتار خلاء روحی بزرگی است و به همان میزان، از نشاط و شادکامی و شکوفا ساختن استعدادهای خلاّق خویش محروم می ماند، به همین دلیل«حافظ شیرازی» سفارش می کند:
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد .
داشتن دوست سالم در زندگی اجتماعی، به منظور برقراری انس و الفت، مشاوره و رایزنی و راز گویی و یاری جویی در مسایل مختلف زندگی، یک رمز موفقیت است و هر کس از این نعمت بزرگ بی بهره است، به همان اندازه از مزایای آن و پیشرفت در زندگی محروم است.
اهمیت دوست در سرنوشت زندگی، موضوع تجربه شده ای است، آنان که از دوستان خوب بهره ها برده اند، افسوس می خورند که ای کاش! زودتر به این راز پی می بردند و آنان که از ناحیه ی دوستان ناباب به تباهی و سیه روزی مبتلا گردیده اند، حسرت می خورند که ای کاش! با چنین افراد خطرناکی هرگز ارتباط دوستی برقرار نمی کردند و به این بدبختی دچار نمی شدند!
آری، نه تنها داشتن دوست صالح در زندگی یک ضرورت اجتناب ناپذیر و تجربه شده است، بلکه به منظور اهمیت و حساسیت آن در زندگی اجتماعی سعدی شیرازی سروده است:
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی؟ دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
امّا درباره ی انتخاب دوست،شیوه های معاشرت با او، ویژگی های دوستان خوب و بد، نکات بسیار مهمی را باید مورد توجه قرار دهیم که خوشبختانه قرآن کریم و پیشوایان عالی قدر اسلام مطالبی را بیان کرده اند که به طور خلاصه آن ها را از مطالعه می گذاریم:
1. امتحان و انتخاب
تا افراد امتحان نشوند، شایسته ی انتخاب برای دوستی نیستند و اگر بدون امتحان دوست برگزیده شود، از این ناحیه زیان های سخت و گاه جبران ناپذیری متوجه ما می گردد که نمونه هایی از آن را در روابط اجتماعی و روزنامه ها مطالعه کرده ایم. امام علی(ع) هم فرمودند: هر کس پس از آزمایش صحیح، کسی را به دوستی برگزیند، دوستی و رفاقت او پایدار و مودّت او استوار می ماند و کسی که بی حساب و نسنجیده با دیگران پیوند دوستی برقرار کند به ناچار به دوستی با افراد شرور و فاسد، مبتلا خواهد شد!
درباره ی راه های امتحان دوست،امام صادق(ع) هم یکی از سه راه زیر را مطرح کرده است: پولی از او بخواه، یا پولی را به عنوان امانت نزد او بگذار، یا او را در گرفتاری خویش شریک گردان، اگر در این جهات درست انجام وظیفه کرد، او را به عنوان دوست برگزین.
بنابراین، در شرایط جامعه ی امروزی هم موضوع امتحان دوست قبل از انتخاب آن، با دقّت باید مورد توجه قرار گیرد و از برقراری دوستی های ناگهانی که با عجله و بدون فکر و اندیشه صورت می گیرد،پرهیز شود. البّته در عین حال که دقت و هوشیاری در این جهت لازم است، از وسواس و کج سلیقگی و بدگمانی ناروا نیز پرهیز شود، چنانکه صائب تبریزی نیز می گوید:
پر در مقام تجربه دوستان مباش صائب که زود بی کس و بی یار می شوی.
ولی همانطور که امام علی(ع) نیز فرموده:«تا دوست خود را خوب امتحان نکرده ای، به او اعتماد مکن و او را امین خویش ندان».
2. اصالت و عقل
«اصالت خانوادگی» و «جوهر سالم نژادی» که به عنوان دو ملاک اساسی دوست گزینی مورد تأکید است و اصولاً عقلانیت و خردمندی افراد که با اصالت خانوادگی آنان ارتباط تنگاتنگ دارد، هرگز نباید نادیده گرفته شود.
امام علی(ع) برای معاشرت و دوستی با افراد، عقل و خردمندی آنان را که عموماً ناشی از اصالت خانوادگی است، مورد اهمیت و ضروری دانسته و از سوی دیگر فرموده است:«از دوستی و رفاقت با کسی که از نعمت عقل بی بهره است،خودداری کنید و به کسی که اصالت خانوادگی ندارد، احسان نکنید و او را برنگزینید، زیرا کسی که عقل ندارد، به گمان این که به شما نفع می رساند،زیان وارد می آورد و کسی که اصالت خانوادگی ندارد، به کسی که به او احسان و خوبی کرده، بدی و آزار روا می دارد».
امام صادق(ع) سفارش می کند:«از دوستی و معاشرت با افرادپست و فرومایه خودداری کنید، چون در چنین دوستی و معاشرتی، هیچ گونه خیر و صلاحی وجود ندارد».
موضوع عقلانیت و خردمندی، به عنوان یک ملاک برتر و یک امتیاز بزرگ در مناسبات اخلاقی و اجتماعی، دارای آن چنان اهمّیتی است که امام علی(ع) می فرماید:«اگر با شخص عاقل و خردمندی که جوانمردی و کرم ا و را نمی پسندی، معاشرت و دوستی کنی ایرادی ندارد. در چنین حالی، از عقل و خردمندی او بهره برگیر و از اخلاق نامناسب او پرهیز داشته باش و هیچ گاه، رفاقت و دوستی با شخص کریم و اصیل را از دست مده، بلکه اگر نتوانی از عقل او استفاده کنی، با عقل و اندیشه و تدبیر خویش، از کرم و جوانمردی او بهره مند شو و تا می توانی از معاشرت و دوستی با اشخاص پست و فرومایه و نادان، گریزان و فراری باش».
3. صداقت و یک رنگی
صداقت و درستکاری و یک رنگی و پرهیز از نفاق که آثار آن در دلسوزی و خیرخواهی نمایان می گردد، از ویژگی هایی هستند که هنگام دوست یابی و دوست گزینی باید معیار عمل قرار گیرد. اصولاً دوست که معادل عربی آن«صدیق» است، صداقت و درستی را دربردارد و امام علی(ع) هم فرموده:«دوست بدین جهت«صدیق» نامیده شده که در مورد خوبی ها و عیب های تو، با صداقت با تو رفتار می کند و هر کسی چنین بود، به او اعتماد کن که او دوست واقعی است».
دوست واقعی، خوبی ها و امتیازات انسان را می ستاید و اگر عیب و ایرادی هم در گفتار و کردار و رفتار انسان بیابد، آن را خالصانه و دلسوزانه برای اصلاح، با زبان خوش گوشزد می کند، اما اگر سلامت نفس نداشته باشد، عیب و نقاط ضعف را برای شکستن انسان، پشت سر بازگو و افشا می نماید.
در این باره«دهلوی» گفته است:
دوست آن است کو معایب دوست همـچــو آئینـه رو به رو گویـد
نـه کـه چـون نشـانه بـا هـزار زبـان پشت سـر رفته، مو به مو گوید
همچنین، صداقت در گفتار و رفتار سبب می شود که دوست واقعی، در روزگار سختی و تلخی و گرفتاری که زمان آزمایش و امتحان است، دوست را در گرداب گرفتاری رها نکند، بلکه با فکر و مال و جان، به یاری و نجات دوست گرفتار خویش اقدام کند، چنانکه«سعدی» هم سروده است:
دوست مشمـار آن کـه در نعـمت زند لاف یـاری و بــرادر خــوانـدگـی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشـان حـالی و درمــانـدگی
4.افسوس در قیامت
مزایای دوست خوب و صالح، نه تنها به زندگی این جهان انسان معنا و مفهوم می بخشد و او را در مراحل مختلف زندگی به پیروزی می رساند و او را از تنهایی و غربت و بی کسی نجات می دهد، چنانکه امام علی(ع) فرموده:«الَغرِیب مَن لَیسَ لَهُ حَبیب».
یعنی غریب کسی است که در زندگی خویش دوستی ندارد، بلکه کسانی که در زندگی دنیا، دوستان خوبی نداشته یا دوستان خطرناکی داشته اند و آنان را به تباهی و گمراهی کشانده اند، در جهان آخرت نیز آه و افسوس زیادی سر می دهند! و راه چاره ای ندارند.
قرآن کریم در این باره، خطاب به پیامبر(ص) می فرماید:«به خاطر بیاور روزی که انسان ظالم، دست خود را از شدّت ناراحتی و افسوس به دندان می گزد و می گوید: ای کاش! با رسول خدا(دوست می شدم) و او را برمی گزیدم.
ای وای! کاش! فلان(شخص گمراه و فاسد) را به دوستی انتخاب نکرده بودم، او مرا از یاد و راه حق گمراه ساخت…»(سوره ی فرقان،آیه ی27 , 29)
عُقبة اَبی مُعَیط و أبی بن خَلَف، دو دوست صمیمی بودند، عقبه، هرگاه از سفر به مکه بازمی گشت، بزرگان و افراد سرشناس قبایل را به میهمانی دعوت می کرد، او در حالی که هنوز مسلمان نشده بود، پیامبر(ص) را هم به میهمانی دعوت کرد. رسول خدا(ص) که دعوت او را قبول کرده بود، وقتی سر سفره حاضر شد، فرمود:«من از غذای تو نمی خورم مگر این که مسلمان شوی» عقبه که نمی خواست پیامبر(ص) سفره و غذای او را ترک کند، مسلمان شد.
خبر مسلمان شدن«عقبه» به گوش دوستش«أبَی بن خلف» رسید و او از این که«عقبه» رفاقت پیامبر(ص) و مسلمانی را برگزیده بود، سخت ناراحت شدو به عقبه پیشنهاد کرد: با اهانت به محمد رفاقت آن حضرت را رها کند و شرط دوستی را عملی کند!
بدین ترتیب، عقبه راهنمایی دوست کافر و گمراه خویش را پذیرفت و از رفاقت با پیامبر(ص) دست کشید و راه کفر و گمراهی را پیش گرفت، بعد از آن هم، عقبه در«جنگ بدر» و «اُبَی بن خَلَف» در «جنگ احد» در حالی که برضد اسلام و پیامبر(ص) قیام کرده بودند، به وسیله ارتش مسلمانان، در حال کفر و گمراهی و مبارزه با اسلام کشته شدند.
قرآن کریم، سرگذشت و سرنوشت این دوست گزینی خطرناک و گمراه کننده را که با آه و افسوس دردناک آمیخته است،یاد می کند،تا برای همه ی ما،ایمان و صداقت برای انتخاب دوست، معیار عمل قرار گیرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.