بارها و بارها داستان ابلیس را خوانده ایم اما دقت نکرده ایم چگونه از شیطان عبرت بگیریم و راه او را تکرار نکنیم ؟
شیطان سه اشتباه انجام داد که اگر هرکدام از ما انسان ها این اشتباهات را انجام دهیم به همان عاقبت و سرنوشت دچار می شویم و مطرود درگاه الهی می گردیم ، چهره باطنی مان شیطانی می شود و ناخواسته سرباز سپاه او می شویم . رهبرمان و ولی و سرپرستمان ابلیس می شود .
مثلی بین ما ایرانی ها رایج است که می گوییم مرگ برای همسایه است . هیچ گاه فکر نمی کنیم شاید ما هم دچار عذاب و عقوبت شویم . همیشه به کارها و اشباهات خودمان ادامه می دهیم . اصولا چشمان عبرت بین نداریم . درس عبرت نمی گیریم و وقتی به پایان بد و فرجام شوم کارمان می رسیم ، همه را به پای خداوند می گذاریم و می گوئیم خدا برایمان این چنین رقم زد .
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ (2) ای کسانی که با چشم دل می نگرید، فقط ظواهر را نبینید. باطن ، علت و معلول ، آثار و پیامدها و عاقبت و سرانجام را نیز ببینید و تفکر کنید ، عبرت بگیرید، پند بگیرید و عبور کنید مانند خطاکاران همان کار را انجام ندهید. گذر کنید که مرداب از رکود بوی تعفن می گیرد و رود از جاری شدن و عبور کردن همیشه زلال است .
خداوند داستان شیطان را در آیات بسیاری از قرآن چون سوره های بقره ، اعراف و... این چنین بیان می کند .
اشتباه اول
غرور و تکبر ،آغاز انحراف شیطان
خداوند سبحان از فرشتگان خواست که برای آدم سجده کنند . همه برای آدم سجده کردنند جز ابلیس .
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ بقره (34)
کبر و نخوت او را فرا گرفت و شقاوت و بد بختی بر وی غلبه کرد ، به آفرینش خود افتخار کرد و خلقت آدم را از گل خشکیده سبک شمرد . عامل اصلی انحراف شیطان این نبود که او از جنیان است یا خلقتش از آتش می باشد بلکه این به خاطر فکر غلط و در نتیجه عملی که زاییده فکر او بود می باشد. او مغرور شد که من از آتشم و انسان از خاک چگونه من که برترم به این نوع پست خاکی سجده کنم.
این غرور و تعصب و خودخواهی بر فکر او غلبه کرد و باعث شد واقعیت ها را نبیند در صورتی که واقعیت این است که خاک منبع تمام برکات و فواید و منافع است و خداوند خاک را مایه برکت قرار داده است.
نکته مهم
این مسئله بسیار مهم است که تمامی گناهان مانند حجابی روی عقل انسان را می گیرد و مانع از واقع نگری او می شود .
انسان ها نیز تکبر می کنند و مال و جاه و مقام و تحصیلات را مایه مباهات می دانند و به همان جایی می رسند که عده ای زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آن رسیدند و آن این بود که ؛ به مردگان داخل گورستان نیز تفاخر می کردند و آن را مایه غرور خود می دانستند!
پس غرور ،قدرت تشخیص و داوری انسان را خدشه دار می کند و او را به سمت اشتباهات سوق می دهد.
این انسان خودخواه و مغرور و محجوب به حجاب غرور ،کوهی را کاه و کاهی را کوه می بیند . عینک غرور چشم انسان را بر روی واقعیت کور می سازد. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید، مغرور دوراندیش نخواهد بود. ( غررالحکم ج2 )
اشتباه مهلک دوم
خرده گیری به حکمت خداوند
شیطان در نافرمانی و عصیان خویش به علم و حکمت خداوند خرده گرفت و علم و دانش خود را برتر از حکمت خدا شمرد . پیش خود گفت :چگونه خدا به من فرمان سجده می دهد در حالی که می داند خلقت من از آتش و خلقت انسان از خاک بی ارزش است.
قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ (اعراف12)
بسیاری از مردم اصرار بر باطل دارند نه به خاطر این که باطل را نمی شناسند بلکه به خاطر عناد و دشمنی با مخالفان خود. در حالی که می دانند این اصرار غلط آنها را به بدترین عواقب گرفتار می سازد .
نگاهی به خودمان بیاندازیم و به اعمال برگردیم .گاهی برای خدا تعیین تکلیف می کنیم و روزهایی از سرنوشتی که خدا برایمان مقدر فرموده شکایت می بریم . خواسته و حاجتی داریم و به صلاحمان نیست ولی آنقدر ناله می زنیم و آخر به شکایت می رسیم . می دانید معنای کارمان چیست؟
یعنی این که خدایا من بیشتر از تو می دانم .من صلاح کارم را می دانم و تو نمی دانی .من علم دارم و تو نداری . و خلاصه به جای بندگی خدایی می کنیم و زیباتر از این که خدای رحمان و رحیم همه این گناهان ،اشتباهات ،جهل و نادانی ،عصیان و نافرمانی ما را می بیند باز با آغوش رحمت ما را پذیرا می شود.
دست نوازش به سرمان می کشد و گناهانمان را می آمرزد و عذاب ها و بلاها را از سرمان رفع می کند و باز روزیمان را بیشتر و بیشتر از همیشه می رساند .
شیطان با این اشتباه بزرگ خود را از درگاه خدا رانده شد.قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ(اعراف /13)
اشتباه سوم
به هر حال ابلیس با این گناه بزرگ و خطای عظیم به کلی سقوط کرد و از جوار قرب پروردگار بیرون رانده شد و به خاطر عظمت گناهش منفورترین و مطرود ترین خلق خدا گشت اما این طرد و لعنت مایه بیداری او نشد و همچنان بر مرکب غرور و نخوت سوار بود و همانگونه که سیره افراد مغرور و متعصب و لجوج است به یک کار غیرمنطقی دیگر دست زد و آن این بود که به جای این که توبه کند و به سوی خدا رجوع کند کمر به گمراه ساختن آدم و فرزندان او بست و برای این که خشم و حسد خود را بیشتر فرو نشاند بار گناه خود را سنگین تر ساخت و از خدا تقاضا کرد که او را تا قیامت زنده نگه دارد .
از سوی دیگر حضرت آدم وقتی در مقابل امر الهی ،فریب و وسوسه های شیطان را خورد ترک اولی کرد با توبه و استغفار اشتباه خود را جبران کرد.
او با اولین علامت و آثار وضعی اشتباه خود ، که همان از بین رفتن لباس و پوشش بود آگاه و بیدار شد. به درگاه الهی توبه کرد و خدا توبه اش را پذیرفت.
َفتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ(بقره /37 )
جبرئیل به او نازل شد و فرمود راهی را به تو خواهم آموخت که اگر خداوند را به این نام های مبارک قسم دهی خداوند تو را خواهد پذیرفت بگو : یا حمید و به حق محمد یا عالی به حق علی یا فاطر به حق فاطمه یا محسن به حق حسن یا قدیم الاحسان به حق حسین. حضرت آدم با توسل به پنج تن آل عبا توبه کرد و خدا نیز او را بخشید اما ابلیس توبه نکرد و تا قیامت راهش را ادامه خواهد .
.: Weblog Themes By Pichak :.