به فرد:
?? شاید اینکه عده ای مقام معظم رهبری را قبول ندارند، بخشی از آن مربوط به ما باشد، ما در شناساندن این جایگاه و شخصی که در این جایگاه قرار دارد، کم کاری کردیم...
لطفا" تا به انتها و با دقت خوانده شود??
آقا سیدعلی حسینی خامنه ای کیست ... که
تو نیویورک و کالیفرنیا چهارصدهزار نفر مقلد دارد؟
??کدام مرجع تقلیدی،
دومین تندخوان کشورش بوده است؟
??کدام رهبری در دنیا
هشت سال
سردار جبهههای جنگ بوده است؟
??کدام فرمانده جنگی
هشت سال رئیس جمهوری بوده است؟
??کدام رهبری
دشمنش مهاجرانی
میگوید تو زندگینامهاش
نه یک برگ سیاه
بلکه یک برگ خاکستری هم
وجود ندارد؟
??کدام سیاستمداری در دنیا
کدام مرد سیاسی
بچههایش این قدر سالم و پاک هستند؟
چه طور تربیتشان کرده است؟
??همان که
هفتهای دو بار
خارج فقه و اصول میگوید؟
??رئیس جمهوری روسیه گفته است:
"بیشتر از من به روسیه مسلط بود."
??همان که
آیتالله جوادی گفته است:
"وقتی میهمانش بودم،
اجازه نداد
پسرش با ما ناهار بخورد
که از بیت المال است."
??همان که
استاد ما میگفت
خانهاش موکت است
فقط یک فرش دارد از جهیزیه خانمش
??کدام مدیری با این حجم کاری،
اخبار 20:30 پخش کرد
مثل همیشه سر وقت به قرارش آمد
ر?س ساعت 8 صبح
نه دقیقهای دیر و نه دقیقهای زود
??همان که
به خاطر نگهداری پدر،
درس و قم را رها کرد
??همان که
دستش هنوز هم
به خاطر ترکشها عذاب دارد
و چهرهاش عذاب زده است
??کدام مرجع شیعه
میتوانست
این همه عالم سنی را
مدیریت کند؟
??این مرد 77 ساله کیست؟
که امیر کویت گفته است:
"از نصایحتان،
منطقه بهره میبرند
و ما …"
??پسر امیر امارات گفته است:
"بابایم می گوید
عالم اسلام،
یک مرد دارد آنهم سیدعلی."
??کوفی عنان
رئیس سابق سازمان ملل گفته است:
"دیدم
در اوج معنویت،
در اوج سیاست بود
باید رئیس سازمان ملل،
او بود."
??پوتین:
"آنچه دیدم،
منطبق بود
بر داستانهایی که
از مسیح
در انجیل خوانده ام."
??حالا این سیّاس کیست؟
??کسی است که
وقتی آیت الله بهجت
کاملترین نفس عالم
در بیمارستان بستری بود
و به همان درد مرحوم شد
پسرش گفته است:
"دیدم در ساعات آخر عمرش
پدرم ختم صلوات گرفته
گفتم چرا؟
گفت آقای خامنهای کردستان هستند!"
آخرین عمل بهجت
صلوات برای سلامتی اوست
??او کیست که
پسر آقای پهلوانی گفته است:
"وقتی ایشان قم آمدند،
آقا سیدعبدالله جعفری
به من زنگ زدند
پیرمرد نود و اندی سالهای که
قبلهء عرفا بعد آقای بهجت بود
و کسالت داشت،
که مرا
برای دیدار آقای خامنهای ببر"
و
پسر آقای پهلوانی میگفت: "آن ابرمرد توحید
خم شد
دست سید علی را بوسید."
??«یـــا صـــاحـــب الـــزمـــان»??
??اگر نایبت
اینچنین مدیریت میکند
ده کشور منطقه را
و دلها را،
تو چه میکنی؟??
??بیا باور کن
دشمنانمان هم
ماندهاند
و از دشمنی این مرد
پشیمان شدهاند!
??او بینظیر است
??افتخار میکنیم
به نفسش
به قدمش
به نورش
??چشم اسلام و ایران
روشن است
از نور او.
لبیک یا خامنه ای
عشق یعنی یک خمینی سادگی
عشق یعنی با علی دلداگی
عشق یعنی لا فتی الا علی
عشق یعنی رهبرم سید علی
آن قدر فروارد کنید تا همه دشمنان قسم خورده اش هم بخوانند
برای سلامتی شان اجماعا" صلوات (اللهم صل علی محمد و آل محمد
اگه سید علی رو دوست داری یه بار بخون و بعد منتشر کنید
ماجرای ساخت مسجد جمکران، دستور امام زمان، گوسفند قربانی و راز دو رکعت نماز در آنجا
مسجد مقدس جمکران در نزدیکى شهر مقدس قم واقع شده و همواره پذیراى زائرینى از نقاط مختلف ایران و جهان است. این مکان مقدس، تحت توجهات خاصه حضرت مهدی(عج) قرار دارد و آن حضرت از شیعیانشان خواستهاند که به این مکان مقدس روى آورند، چرا که این مکان، داراى زمین شریفى است و حقتعالی آن را از زمینهای دیگر برگزیده است.
شیخ صدوق در کتاب «مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین» و در روایت مشهوری که بهنظر میآید تنها سند موجود و معتبر برای ساخت این مسجد باشد، آورده است: «شیخ حسنبن مثله جمکرانی گوید: من شب سه شنبه، 17 ماه مبارک رمضان سال 373 ق در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: برخیز و مولای خود، مهدی(ع) را اجابت کن که تو را طلب کرده است.
آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده، جوانی 30 ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است، آن پیر، خضر نبی(ع) بود که مرا امر به نشستن کرد، حضرت مهدی(عج) مرا به نام خودم خواند و فرمود: برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزی میکند) بگو، این زمین شریفی است و حقتعالی آن را از زمینهای دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند. عرض کردم: یا سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانهای داشته باشم وگرنه مردم حرف مرا قبول نمیکنند.
امام فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانههایی برای آن قرار میدهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسنالرضا (یکی از علمای قم ) برو و به او بگو حسنبن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا کند. به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند.
آنگاه امام(عج) فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.
چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: بزی در گله جعفر کاشانی است، آنرا خریداری کن و بدین مکان بیاور و آنرا بکش و بین بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حقتعالی او را شفا دهد.
حسنبن مثله جمکرانی میگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ «علی المنذر» رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیهالسلام، حدود بنای مسجد را نشان میداد.
سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار توست. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسنبن مثله! من در خواب بودم که شخصی به من گفت: حسنبن مثله، از جمکران نزد تو میآید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن.
از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسبها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستای جمکران رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه گوسفندان میآمد، چون به میان گله رفتم، همینکه بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیماری که گوشت آنرا تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیهالله ارواحنا فداه شفا یافت. ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را بنا کرد و آن را با چوب پوشانید. سپس زنجیرها و میخها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی که خود را به آن زنجیرها میمالید، خدایتعالی او را شفای عاجل[سریع] میفرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسی آنها را ندید...»
واقعه کربلا و اسارت امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع) در واقعه کربلاو در روزی که امام حسین(ع)و یارانش به شهادترسیدند، به شدت بیمار بود به گونهای که در مواردی که میخواستند او را به قتل برسانند،عدهای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت میکند.
کوفه
پس از واقعه کربلا، اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفهو شامکردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع)غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم میبندند] نهادند و چون بیمار بود، و نمیتوانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.
بنابر برخی گزارشها، امام سجاد(ع) در کوفه خطبهایایراد کرده است؛ ولی توجه به شرایط کوفه و سختگیری و بیرحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار میسازد. سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد اموی دمشقبسیار شبیه است. از این رو احتمال میرود که با گذشت زمان راویان حادثهها را با هم آمیخته باشند.
ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلارا در زندان نگاه داشت و نامهای به شام نوشت و از یزیدکسب تکلیف کرد. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلارا به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبهروانه دمشق کرد.
امام سجاد(ع)
«حق کسی که به تو بدی کند اینست که بر او ببخشی. و اگر دانستی که بخشیدن او بد است، داد خود را از او بگیری. خدای -تبارک و تعالی- گوید بر کسی که بدو ستم رسیده باشد و دادخواهی کند گناهی نیست».
شام
امام سجاد(ع) در مسجد شام خطبهای خواند و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبانها انداختهاند درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمیخواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند، و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان به پاخاست تا دین را از بدعتهاییکه در آن پدید شده بزداید و به سادگی و نزاهت عصر جدّ خود برساند.
بازگشت به مدینه
به نوشته شیخ مفیدسرانجام خاندان امام حسین (ع) روز اربعین از شامبه سوی مدینهحرکت کرد.امام سجاد (ع) که تا 34 سال پس از واقعه کربلازنده ماند، همواره تلاش میکرد یاد و خاطره شهدای کربلارا زنده نگه دارد. امام هر گاه آب مینوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه میکرد و اشک میریخت.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزهبود و شبها به نمازمیایستاد، هنگام افطارکه غلام حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد، و عرض میکرد بفرمایید، حضرت میفرمود: فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه، کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار میکرد و گریه میکرد به گونهای که اشکهای آن حضرت با آبو غذایش مخلوط میشد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد».
داور : خداوند
کمک دارو : وجدان خودتون
با یک هزار تومانی دو بال ساخته ام
و می خواهم با آنها تا خداوند پرواز کنم
کسی هست که در این پرواز یاریم کند ؟!
اسم بازی هست پرواز با هزار تومنی . این جمله رو که یادتون هست ؟! با هزار تومن چی کار میشه کرد ؟!
خیلی وقتا توی خیلی سایت ها این تبلیغ رو که مربوط به موسسه خیریه محک هست می بینیم اما شاید به دلایلی مختلفی مثل تنبلی در عضویت کوتاهی کردیم . این بازی یک تلنگر هست برای اون هایی که هنوز عضو نشدن که ضرف هفت روز آینده عضو بشن و اونایی که عضو هستن عیدی بچه های محک رو بدن .
ما حد اقل مبلغی رو برای بازی همون هزار تومن در نظر می گیریم اما اگر کسی بیشتر از هزار تومن هم هدیه کرد لطفا فقط بگه هزار تومن واریز کرده . نمی خوایم با افزایش مبلغ واریزی یکی از دوستان کار بقیه کم به نظر بیاد چون بزرگیه کار انسان ها رو فقط خدا تعیین میکنه و فقط اونه که می دونه کمک های ما به چه نیتی و در چه وضعیتی بوده .
اول تصمیم گرفتم از محک یه شناسه عضویت بگیرم و همه به اون حساب واریز کنیم یا اینکه هر کس شناسه عضویتش رو بفرسته برام . اما بعد شرمنده شدم از تصمیمم چون فقط خداونده که میتونه ارزش کار انسان ها رو مشخص کنه و از اون گذشته اینکه هر کس یه شناسه برای خودش داشته باشه بهتره تا همیشه بتونه لااقل ماهی یک بار با حداقل یه هزار تومنی تا خدا پرواز کنه .
داور رو خداوند قرار دادیم چون همیشه ناظر همه اعمال بنده ها هست و خودش میدونه کی در بازی شرکت کرده .
یک کار دیگه هم هست که شرکت کننده ها باید انجام بدن . باید به دوستاشون اطلاع بدن . که هر چه اشخاصی که با اطلاع شما وارد این زنجیره مهرورزی شدن بیشتر باشه امتیاز شما بیشتر میشه .
یادتون نره این یه مسابقه نیست یه بازیه که داورش خداوند و باید مطمئن باشید داور عادلیه و حتما پاداش این مهرورزیتونو میده .
شرایط بازی به اختصار :
1 . قرار دادن همین پست در وبلاگتان
2. عضویت در موسسه محک ( عضویت در محک تلفنی هم انجام میشه ) (برای کسانی که عضو نیستند)
من برای سهولت شما لینک مستقیم درخواست عضویت رو در محک براتون گذاشتم ولی ثبت نام از طریق شماره تلفنش خیلی راحت تره که شمارش رو در همین صفحه ای که گذاشتم می بینید
تلفن مستقیم با درخواست عضویت محک :021- 23540 ( لینک مستقیم عضویت در محک )
3 . واریز حد اقل هزار تومن به عنوان عیدی کودکان محک .( چنانچه در صورت تمایل بیشتر از هزار تومان هم هدیه کردید لطفا فقط هزار تومان بیان کنید) (در صورت تماس با همون شماره بالا برای انواع واریز راهنماییتون میکنن)
4 . اطلاع رسانی به لینک دوستان وبلاگی و آشنایان .
5 . و همه این کار ها باید ضرف 7 روز آینده انجام بشه .
یادتون نره این دوستای کوچولو منتظرن تا شما بازی
رو شروع کنید ....
نکته : هر کس در بازی عضو شد به من اطلاع بده که یه آماری داشته باشیم
داور : خداوند
کمک دارو : وجدان خودتون
با یک هزار تومانی دو بال ساخته ام
و می خواهم با آنها تا خداوند پرواز کنم
کسی هست که در این پرواز یاریم کند ؟!
اسم بازی هست پرواز با هزار تومنی . این جمله رو که یادتون هست ؟! با هزار تومن چی کار میشه کرد ؟!
خیلی وقتا توی خیلی سایت ها این تبلیغ رو که مربوط به موسسه خیریه محک هست می بینیم اما شاید به دلایلی مختلفی مثل تنبلی در عضویت کوتاهی کردیم . این بازی یک تلنگر هست برای اون هایی که هنوز عضو نشدن که ضرف هفت روز آینده عضو بشن و اونایی که عضو هستن عیدی بچه های محک رو بدن .
ما حد اقل مبلغی رو برای بازی همون هزار تومن در نظر می گیریم اما اگر کسی بیشتر از هزار تومن هم هدیه کرد لطفا فقط بگه هزار تومن واریز کرده . نمی خوایم با افزایش مبلغ واریزی یکی از دوستان کار بقیه کم به نظر بیاد چون بزرگیه کار انسان ها رو فقط خدا تعیین میکنه و فقط اونه که می دونه کمک های ما به چه نیتی و در چه وضعیتی بوده .
اول تصمیم گرفتم از محک یه شناسه عضویت بگیرم و همه به اون حساب واریز کنیم یا اینکه هر کس شناسه عضویتش رو بفرسته برام . اما بعد شرمنده شدم از تصمیمم چون فقط خداونده که میتونه ارزش کار انسان ها رو مشخص کنه و از اون گذشته اینکه هر کس یه شناسه برای خودش داشته باشه بهتره تا همیشه بتونه لااقل ماهی یک بار با حداقل یه هزار تومنی تا خدا پرواز کنه .
داور رو خداوند قرار دادیم چون همیشه ناظر همه اعمال بنده ها هست و خودش میدونه کی در بازی شرکت کرده .
یک کار دیگه هم هست که شرکت کننده ها باید انجام بدن . باید به دوستاشون اطلاع بدن . که هر چه اشخاصی که با اطلاع شما وارد این زنجیره مهرورزی شدن بیشتر باشه امتیاز شما بیشتر میشه .
یادتون نره این یه مسابقه نیست یه بازیه که داورش خداوند و باید مطمئن باشید داور عادلیه و حتما پاداش این مهرورزیتونو میده .
شرایط بازی به اختصار :
1 . قرار دادن همین پست در وبلاگتان
2. عضویت در موسسه محک ( عضویت در محک تلفنی هم انجام میشه ) (برای کسانی که عضو نیستند)
من برای سهولت شما لینک مستقیم درخواست عضویت رو در محک براتون گذاشتم ولی ثبت نام از طریق شماره تلفنش خیلی راحت تره که شمارش رو در همین صفحه ای که گذاشتم می بینید
تلفن مستقیم با درخواست عضویت محک :021- 23540 ( لینک مستقیم عضویت در محک )
3 . واریز حد اقل هزار تومن به عنوان عیدی کودکان محک .( چنانچه در صورت تمایل بیشتر از هزار تومان هم هدیه کردید لطفا فقط هزار تومان بیان کنید) (در صورت تماس با همون شماره بالا برای انواع واریز راهنماییتون میکنن)
4 . اطلاع رسانی به لینک دوستان وبلاگی و آشنایان .
5 . و همه این کار ها باید ضرف 7 روز آینده انجام بشه .
یادتون نره این دوستای کوچولو منتظرن تا شما بازی
رو شروع کنید ....
نکته : هر کس در بازی عضو شد به من اطلاع بده که یه آماری داشته باشیم
داور : خداوند
کمک دارو : وجدان خودتون
با یک هزار تومانی دو بال ساخته ام
و می خواهم با آنها تا خداوند پرواز کنم
کسی هست که در این پرواز یاریم کند ؟!
اسم بازی هست پرواز با هزار تومنی . این جمله رو که یادتون هست ؟! با هزار تومن چی کار میشه کرد ؟!
خیلی وقتا توی خیلی سایت ها این تبلیغ رو که مربوط به موسسه خیریه محک هست می بینیم اما شاید به دلایلی مختلفی مثل تنبلی در عضویت کوتاهی کردیم . این بازی یک تلنگر هست برای اون هایی که هنوز عضو نشدن که ضرف هفت روز آینده عضو بشن و اونایی که عضو هستن عیدی بچه های محک رو بدن .
ما حد اقل مبلغی رو برای بازی همون هزار تومن در نظر می گیریم اما اگر کسی بیشتر از هزار تومن هم هدیه کرد لطفا فقط بگه هزار تومن واریز کرده . نمی خوایم با افزایش مبلغ واریزی یکی از دوستان کار بقیه کم به نظر بیاد چون بزرگیه کار انسان ها رو فقط خدا تعیین میکنه و فقط اونه که می دونه کمک های ما به چه نیتی و در چه وضعیتی بوده .
اول تصمیم گرفتم از محک یه شناسه عضویت بگیرم و همه به اون حساب واریز کنیم یا اینکه هر کس شناسه عضویتش رو بفرسته برام . اما بعد شرمنده شدم از تصمیمم چون فقط خداونده که میتونه ارزش کار انسان ها رو مشخص کنه و از اون گذشته اینکه هر کس یه شناسه برای خودش داشته باشه بهتره تا همیشه بتونه لااقل ماهی یک بار با حداقل یه هزار تومنی تا خدا پرواز کنه .
داور رو خداوند قرار دادیم چون همیشه ناظر همه اعمال بنده ها هست و خودش میدونه کی در بازی شرکت کرده .
یک کار دیگه هم هست که شرکت کننده ها باید انجام بدن . باید به دوستاشون اطلاع بدن . که هر چه اشخاصی که با اطلاع شما وارد این زنجیره مهرورزی شدن بیشتر باشه امتیاز شما بیشتر میشه .
یادتون نره این یه مسابقه نیست یه بازیه که داورش خداوند و باید مطمئن باشید داور عادلیه و حتما پاداش این مهرورزیتونو میده .
شرایط بازی به اختصار :
1 . قرار دادن همین پست در وبلاگتان
2. عضویت در موسسه محک ( عضویت در محک تلفنی هم انجام میشه ) (برای کسانی که عضو نیستند)
من برای سهولت شما لینک مستقیم درخواست عضویت رو در محک براتون گذاشتم ولی ثبت نام از طریق شماره تلفنش خیلی راحت تره که شمارش رو در همین صفحه ای که گذاشتم می بینید
تلفن مستقیم با درخواست عضویت محک :021- 23540 ( لینک مستقیم عضویت در محک )
3 . واریز حد اقل هزار تومن به عنوان عیدی کودکان محک .( چنانچه در صورت تمایل بیشتر از هزار تومان هم هدیه کردید لطفا فقط هزار تومان بیان کنید) (در صورت تماس با همون شماره بالا برای انواع واریز راهنماییتون میکنن)
4 . اطلاع رسانی به لینک دوستان وبلاگی و آشنایان .
5 . و همه این کار ها باید ضرف 7 روز آینده انجام بشه .
یادتون نره این دوستای کوچولو منتظرن تا شما بازی
رو شروع کنید ....
نکته : هر کس در بازی عضو شد به من اطلاع بده که یه آماری داشته باشیم
داور : خداوند
کمک دارو : وجدان خودتون
با یک هزار تومانی دو بال ساخته ام
و می خواهم با آنها تا خداوند پرواز کنم
کسی هست که در این پرواز یاریم کند ؟!
اسم بازی هست پرواز با هزار تومنی . این جمله رو که یادتون هست ؟! با هزار تومن چی کار میشه کرد ؟!
خیلی وقتا توی خیلی سایت ها این تبلیغ رو که مربوط به موسسه خیریه محک هست می بینیم اما شاید به دلایلی مختلفی مثل تنبلی در عضویت کوتاهی کردیم . این بازی یک تلنگر هست برای اون هایی که هنوز عضو نشدن که ضرف هفت روز آینده عضو بشن و اونایی که عضو هستن عیدی بچه های محک رو بدن .
ما حد اقل مبلغی رو برای بازی همون هزار تومن در نظر می گیریم اما اگر کسی بیشتر از هزار تومن هم هدیه کرد لطفا فقط بگه هزار تومن واریز کرده . نمی خوایم با افزایش مبلغ واریزی یکی از دوستان کار بقیه کم به نظر بیاد چون بزرگیه کار انسان ها رو فقط خدا تعیین میکنه و فقط اونه که می دونه کمک های ما به چه نیتی و در چه وضعیتی بوده .
اول تصمیم گرفتم از محک یه شناسه عضویت بگیرم و همه به اون حساب واریز کنیم یا اینکه هر کس شناسه عضویتش رو بفرسته برام . اما بعد شرمنده شدم از تصمیمم چون فقط خداونده که میتونه ارزش کار انسان ها رو مشخص کنه و از اون گذشته اینکه هر کس یه شناسه برای خودش داشته باشه بهتره تا همیشه بتونه لااقل ماهی یک بار با حداقل یه هزار تومنی تا خدا پرواز کنه .
داور رو خداوند قرار دادیم چون همیشه ناظر همه اعمال بنده ها هست و خودش میدونه کی در بازی شرکت کرده .
یک کار دیگه هم هست که شرکت کننده ها باید انجام بدن . باید به دوستاشون اطلاع بدن . که هر چه اشخاصی که با اطلاع شما وارد این زنجیره مهرورزی شدن بیشتر باشه امتیاز شما بیشتر میشه .
یادتون نره این یه مسابقه نیست یه بازیه که داورش خداوند و باید مطمئن باشید داور عادلیه و حتما پاداش این مهرورزیتونو میده .
شرایط بازی به اختصار :
1 . قرار دادن همین پست در وبلاگتان
2. عضویت در موسسه محک ( عضویت در محک تلفنی هم انجام میشه ) (برای کسانی که عضو نیستند)
من برای سهولت شما لینک مستقیم درخواست عضویت رو در محک براتون گذاشتم ولی ثبت نام از طریق شماره تلفنش خیلی راحت تره که شمارش رو در همین صفحه ای که گذاشتم می بینید
تلفن مستقیم با درخواست عضویت محک :021- 23540 ( لینک مستقیم عضویت در محک )
3 . واریز حد اقل هزار تومن به عنوان عیدی کودکان محک .( چنانچه در صورت تمایل بیشتر از هزار تومان هم هدیه کردید لطفا فقط هزار تومان بیان کنید) (در صورت تماس با همون شماره بالا برای انواع واریز راهنماییتون میکنن)
4 . اطلاع رسانی به لینک دوستان وبلاگی و آشنایان .
5 . و همه این کار ها باید ضرف 7 روز آینده انجام بشه .
یادتون نره این دوستای کوچولو منتظرن تا شما بازی
رو شروع کنید ....
نکته : هر کس در بازی عضو شد به من اطلاع بده که یه آماری داشته باشیم
.: Weblog Themes By Pichak :.